تحریم انتخابات باعث روی کار آمدن یک دولت نظامی، امنیتی مستبدتر از احمدی نژاد خواهد شد


کوردانه: محمدرضا اسکندری: مصاحبه با محمدرضا سرداری روزنامه نگار مستقل و اصلاح طلب  در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در ایران.
تلاش برای «حل دموکراتیک» مشکلات  ایران و روژهلات کوردستان شرکت فعال در انتخابات یا تحریم
کوردانه: محمدرضا اسکندری: مبارزه مدنی با یک دولت دیکتاتور سخت تر از هر نوع مبارزه دیگری است، در دنیای واقعی مردم، یک رهبر خوب سیاسی کسی است که از شرایطی خاصی که در کشور شان بوجود می آید حداکثر استفاده را بکنند. این رهبران تلاش می کنند با دادن کمترین هزینه، از طریق قانون اساسی و ضعیف ترین اصول قانونی کشور برای خواسته های ملت خود استفاده کنند.
 متاسفانه پس از اولین انتخابات مجلس ایران بیشتر احزاب و سازمانهای کوردستانی و سراسری ایران همیشه انتخابات را تحریم می کردند.  غیر از دو انتخابات گذشته که آقای عبدالله مهتدی دبیر کل حزب کومله کردستان ایران و خالد عزیزی، دبیرکل پیشین حزب دمکرات کردستان اعلام نمودند که دوران تحریم ها به شیوه گذشته به سر آمده است. آنها در این مصاحبه دلیل حمایت نکردن دو حزب از تحریم دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران را تشویق مردم کوردستان در شرایط بوجود آمده در زمان انتخابات برای مطرح کردن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن می دانند و معتقد هستند که در شرایطی که زمان انتخابات بوجود می آید مردم می تواند از خواسته به حق خود که یک انتخاب آزاد است صحبت نمایند و در این مسیر گام بر دارند. اما روز پنجشنبه گذشته 6 حزب روژهلاتی بدون دعوت از سایر احزاب که حتی بزرگتر از بعضی از انها از تعداد نیرو بودند اعلام تحریم انتخابات ریاست جمهوری شوراها نمودند.
همانند گذشته کوردانه می خواهد نظر شما را در اختیار ملت روژهلات کوردستان قرار دهد جواب دادن شما بردن دیدگاه حزب و سازمان و فرد شما به میان توده ها است..
حال توجه شما را به مصاحبه با محمدرضا سرداری روزنامه نگار مستقل و اصلاح طلب جلب می کنیم
نظر شما به عنوان یک فعال سیاسی و مدنی در رابطه  انتخابات  ریاست جمهوری  و شوراها در ایران چیست؟
انتخابات در ایران یکی از دستاوردهای جنبش مشروطه است. مشروطه نخستین تحول سیاسی در ایران برای گذار از استبداد دو هزار و اندی ساله ایران به سمت دمکراسی بود. اما انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در‌واقع  دستاورد جدیدتر ایرانیان در عرصه توسعه سیاسی است. صرف نظر از نواقص و معایب موجود، ساختار نظام جمهوری و شورایی ابزاری برای استقرار یک نظام مردم سالارانه و متکثر در ایران است.
در این شکی نیست که انتخابات پیش رو یک انتخابات با معیارهای جهانی و دمکراتیک نیست، بایکوت کردن و تحریم آن چه آثار و تبعات مثبت و منفی در جامعه دارد؟
به نحریم انتخابات از دو دو زاویه باید نگریست. یک زاویه تحریم  بایکوت کردن انتخابات است، بدین معنا که در ایران انتخابات اساساً معنا و مفهومی ندارد و ضرورتی هم نیست که انتخابات برگزار شود. برخی در داخل نظام جمهوری اسلامی و برخی هم در میان اپوزیسیون بر این نوع از تحریم باور دارند که اساساً انتخابات در داخل ساختار جمهوری اسلامی موضوعیتی ندارد، همچنان که در نظام پادشاهی موضوعیتی نداشت. چنین برداشتی با واقعیت‌های موجود همحوانی ندارد. انتخابات با همه محدودیت ها، کمبودها و اشکالاتی که در ایران دارد، همواره تحول ساز و فرصت برانگیز بوده که نمونه‌های مشخص آن انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال 76 و خرداد 88 است. سایر انتخابات ها در مجالس و شوراهای گذشته نیز نحولات مهمی در حوزه های محلی برجای داشته.
اما تحریم فعال همواره می‌تواند اثر‌بخش و مثبت باشد. در شرایطی که حزب یا گروه سیاسی انتخابات پیش رو را آزاد و سالم نمی داند، می‌تواند از ابزار تحریم استفاده کند به شرط آنکه فعالانه و مسئولانه وارد عرصه شود و با ارزیابی دقیق شرایط، با مردم سخن بگوید و نتیجه کار خود را تعقیب کند.
ساده ترین کار احزاب  و شخصیت های سیاسی تحریم انتخابات،  با دادن یک اعلامیه یک صفحه ای است، پشتوانه این اعلامیه یک صفحه ای برای اینکه در بین توده های مردم عملی شود چیست؟ چه پروژه ای احزاب در داخل باید داشته باشند که تحریم حداکثری شود؟
مشکل همین جا است که تحریم کنندگان انتخابات بدون ارزیابی واقع‌بینانه از وزن سیاسی خویش در داخل کشور و طبق یک روال سنتی، با امضای یک بیانیه تحریم مسئولیت مشارکت سیاسی را از شانه خویش خالی می‌کنند در حالی که انتخابات محضر جلوه احزاب است. احزاب سیاسی حتی اگر امکان حضور در انتخابات را نداشته باشند نیز باید در روزهای انتخابات برنامه داشته باشند و اگر قصد تحریم انتخابات را دارند باید مستند و مستدل با مردم سخن بگویند و دلایل خویش را برای تحریم شرح دهند و خط مشی خود را برای تحریم به مردم نشان دهند. به طور مثال حزب یا احزاب حامی تحریم می‌توانند دست کم یک ستاد انتخاباتی داشته باشند و از طرفداران خویش بخواهند تا به گزینه تحریم رأی دهند و زمانی که آرای باطله اعلام شد، خود را در جامعه وزن کشی کنند.
احزاب سراسری مخالف جمهوری اسلامی و احزاب  کردستانی  به غیر از یک دوره که بصورت فعال دعوت مشارکت نمودند و چند حزب در دو سه دوره گذشته سکوت نمودند همیشه تحریم انتخابات بوده است. می توانید بگویید ملت  کرد چه سودی از آن تحریم ها به دست آورد؟
عدم مشارکت سیاسی دستاوردی جز انزوای سیاسی و روی آوردن به خشونت ندارد. مردم کرد برای دستیابی به کلیه حقوق شهروندی و سیاسی خویش در ایران باید  پارلمان های محلی تشکیل دهند. شوراها در ایران مظهر و پیش درآمد پارلمان های محلی است. مردم کرد نه تنها در مناطق کرد نشین، بلکه درشوراهای کلانشهرها نیز باید تلاش کنند تا حضور یابند و از طریق این نهادها مطالبات مدنی مردم کرد را مطرح کنند.
چه زمانی ما می توانیم  بگوئیم تحریم انتخابات از سوی احزاب، تاثیری بر روند برگزاری انتخابات در ایران و کردستان داشته است؟
زمانی که احزاب ارزیابی مشخصی از وزن سیاسی خویش در جامعه داشته باشند و بدانند که تحریم اثرات ملموسی در نتایج انتخابات خواهد داشت.
در مورد هریک از بخش های شمال، مرکز و جنوب ایران و  روژهه لات کردستان، چه تفاوت ها، شباهت ها و ویژگی های برجسته ای در نگاه به انتخابات وجود دارد؟
ایران یک هویت قومی-ملی دارد. برخی از اقوام ایرانی ماهیتاً می‌توانند هویت ملی نیز داشته باشند. بدلیل آنکه در سایر کشورهای همسایه نیز چنین قومیت هایی وجود دارد. کردها، آذری ها، اعراب، بلوچ ها و ترکمن ها از این دسته اقوام هستند. در چنین شرایطی انتخابات شوراها می‌تواند فرصتی برای اقوام باشد برای مانع شدن از استیلای دولت مرکزی بر امور محلی . انتخابات شوراها مظهر این فرصت است و می‌تواند پیش درآمدی برای شکل‌گیری پارلمان های محلی باشد. انتخابات ریاست جمهوری نیز همواره فرصت ساز بوده. تجربه نشان داده که هرگاه دولتی اصلاح طلب یا متمایل به اصلاحات در ایران حاکم شده، اقوام بویژه کردها فرصت بیشتری برای مشارکت سیاسی بدست آورده‌اند و بیشتر رأی اصلاح طلبان در نواحی کرد نشین ایران بوده است.
تحریم انتخابات چه فرصت ها و تهدیدهایی با خود برای مردم ایران و روژهلات  کوردستان دارد؟
تحریم انتخابات در این دوره اگر به شکل بایکوت صورت گیرد، به روی کار آمدن یک دولت نظامی و به مراتب مستبدتر از دوران احمدی نژاد منجر خواهد شد. تجربه نشان داده که در تأثیرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دول مستبد در نواحی قومی نشین ایران به مراتب بیشتر از  مرکز بوده و از این رو کردستان ضرر بیشتری از این استبداد خواهید دید.
در سال های گذشته و به ویژه در نیمه ی دوم عمر جمهوری اسلامی، مردم  ایران و کردستان علیرغم اعلام رسمی تحریم انتخابات از سوی احزاب سراسری و اکثر احزاب روژهه لات، در انتخابات حضور و مشارکت معناداری داشته اند اگر این بار هم شرکت نمودند آیا می تواند نتیجه گرفت این احزاب پایگاهی در میان توده ها ندارند؟
اجازه بدین اینجا به مثالی اشاره کنم. حزب دموکرات کردستان در دوره هشتم انتخابات ریاست جمهوری از آقای خاتمی حمایت کرد؟ دلیل این کار چه بود و چه دستاوردی برای این حزب در آن مقطع داشت؟ عرضم این نیست که احزاب کرد باید تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند اما این باور شخصی من است که احزاب کرد تنها در صورتی که در خود را در مدار مشارکت فعال سیاسی در داخل ایران قرار دهند و از رویه های مسلحانه اجتناب ورزند، می‌توانند پایگاهی نزد مردم در کردستان داشته باشند.
با توجه به آنکه مردم ایران به شیوه دیگری به انتخابات شوراها نگاه می کنند به نظر می رسد تحریم و غیر فعال برخورد کردن با انتخابات شهر و روستا به ضرر نیروهای فعال در جامعه است نظر شما در رابطه چیست؟
تحریم انتخابات شوراها موضوعیتی ندارد زیرا اعضای شوراها قرار است به امور محلی مردم برسند و دلیلی ندارد الزاماً افرادی سیاسی و مورد حمایت احزاب باشند. انتخابات شوراها کمک می‌کند تا مردم کرد بیشتر بتوانند بر سرنوشت خویش حاکم شوند و حقوق مدنی خود را از حاکمیت بستانند.
ارزیابی شما به عنوان یک تحلیل گر از انتخابات پیش روی  ریاست جمهوری و شوراها ایران چگونه است؟ ایا مشارکت فعال در سراسر ایران را پیش بینی می کنید یا بر این باورید که مشارکت مردم از رونق برخوردار نخواهد بود؟
آخرین نظر سنجی ها می‌گویند مشارکت در انتخابات آینده 58 درصد خواهد بود. چنین مشارکتی با نرخ مشارکت در کشورهای دموکراتیک سازگار است و از این باید گفت حتی اگر انتخابات آزاد و سالم نیز برگزار نشود، انتخابات مشروعی در پیش خواهد بود. اما با این نرخ مشارکت، انتخابات به احتمال زیادی به دور دوم خواهد رفت و آنجا شانس نامزدهای مورد حمایت نظامیان و دستگاه قضایی بیشتر است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد انتخابات به سمت دو قطبی شدن خواهد رفت. یک قطب که شخص رهبری نظام است و از دو نامزد مشخص تلویحا حمایت کرده و قطب دیگر رئیس جمهور حاکم و عقبه اصلاح طلب اوست. از این رو این احتمال وجود دارد که با تشدید شدن فضای دوقطبی آرای تحول خواهان نیز به کمک اصلاح طلبان بیاید و نرخ مشارکت به بالای هفتاد درصد برسد. در چنین شرایطی می‌توان پیروزی حسن روحانی را در دور نخست محتمل دانست.