لفانگ شعری از استاد حشمت منصوری شاعر نامدار ایلامی

گررمه شین علی الفتی

سازمان مجاهدین خلق ایران، داعش و جنگ عراق




بیش از یک سال است که جنگ خانمانسوز در سوریه می گذرد و برای اولین بار یک کشور به نقطه قدرت نمائی کشورهای منطقه و ابرقدرتهای جهانی تبدیل شده است. در همین کشور دولتهای منطقه راه را برای درست کردن یک گروه تندرو تر از القاعده، داعش باز کردند. گروهی که رهبر القاعده ایمن الظواهری آنها را تندرو تر از القاعد می داند.
ابوبکر بغدادی رهبر داعش پس از چند ماه جنگ و گریز و تسلط بر استان انبار عراق، هفته گذشته به نیروهای تحت امر خود فرمان داد که سامرا که محل تولد وی است تسخیر نمایند. آنها پس از چند روز جنگ و گریز در اطرف شهر نتوانستند آن شهر را تسخیر کنند و در نهایت به سوی موصل رفتند تا جبهه جنگ را در آنجا باز نمایند. پس چند روز جنگ روز سه شنبه ۲۰ خرداد موصل را تسخیر نموده و این حرکت داعش باعث شد که ارتش نوری الماکی در کمترین زمان همه امکانات خود در سه استان سنی نشین عراق به جا بگذارند و به جای دفاع از مردم شهرها در مقابل تروریست های اسلام گرای داعش ، جان خود را به در برند.
هدف من از این نوشته تحلیل داعش و چگونی پیدایش آنها نیست. هدف من در این نوشته نگاه سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با وقایع امروز درعراق است.
سازمان مجاهدین خلق ایران پس از سقوط صدام حسین هم پیمان استراتژیک خود در طول سالهای گذشته تلاش نموده است که به هر صورت شده با بازماندگان صدام حسین در عراق رابطه خوبی داشته باشد. آنان برای این ارتباط از شیوه های مختلف استفاده نموده اند از جمله می توان به برگزاری جشن های بزرگ در عراق، دعوت سران قبایل به اروپا، کمک و درست کردن سازمانها و انجمن های مختلف در عراق و کمک مالی به آنها می توان نام برد. مجاهدین خلق اگر چه پس از سقوط صدام می دانستن جای در عراق ندارد ولی تا به امروز حاضر نشده است که از امکانات مالی و دست بالایش در انتقال نیرو به اروپا برای انتقال نیروها در عراق استفاده کند( مجاهدین در جنگ اول خلیج بیش از ۱۰۰۰ کودک و نوجوان را در کمتر از دو هفته بصورت قاچاق وارد کشورهای غربی کردند). رهبری مخفی سازمان مجاهدین فکر می کند که در نهایت با کمک نیروهای باقی مانده بعث بار دیگر دست آنان در عراق باز می شود و یا اگر هم کسی از نیروهای آنان کشته شود صف شهیدان آنان طولانی تر می شود و آنها می تواند برای تبلیغ زنده ماندن خودشان از آن استفاده کنند.
پس از سقوط موصل بار دیگرسازمان مجاهدین در میدیای خود با خوشحالی از آنچه در عراق اتفاق افتاده است کار تبلیغی را آغاز نمود. آنها فکر می کنند که این فضای جدید و تحولات آن به سود آنها است. اگر چه رهبری مجاهدین در این شرایط جرات این را ندارد که مانند گذشته تحلیل های خود را آشکارا اعلام نماید. ولی هواداران تشکیلاتی آنها همان تحلیل را می کنند که در زمان اشغال کویت توسط صدام کرده بودند. در آن زمان آقای رجوی در قرارگاه اشرف با خواندن این شعر” تغاری بشکند ماسی بریزد – جهان گردد به کام کاسه لیسان، تحلیل خود را شروع نمود. آخر در آن زمان وی فکر کرد که با اشغال کویت وی هم می تواند با کمک صدام ایران را فتح کند. اگر چه با شکستن آن تغار نه تنها دنیا به کام سازمان مجاهدین و آقای رجوی نشد بلکه جهنمی برای آقای رجوی و سازمانش بوجود آمد و نتیجه آن کشته شدن تعدادزیادی از نیروهایش و مخفی شدن او تا به امروز است و تازه این کشتار تا به امروز ادامه دارد.
من به عنوان یک روزنامه نگار از روزی که موصل سقوط کرده است تمام اخبار را بررسی می کند و هر روز تمام خبرهای خروجی سایت مجاهدین را می خوانم. رهبران این سازمان تا به امروز حتی یک کلمه از طرف سازمان و شورای ملی مقاومت وابسته به خودش در رابطه با وضعیت کنونی عراق نداده اند. این در صورتی است که بیش از ۱۲۰۰ نفر از هوداران آنها در عراق می باشند. اما این بار آنها در سایت رسمی خود اخبار جنگ در عراق را بصورتی کاملا جانبداران از نیروی که شهرها را تسخیر می کند پبلیش می کنند. سازمان مجاهدین خلق ایران همانند سایت فارس نیوز که خیلی وقت ها خبری را از یک خبرگزاری بزرگ جهانی نقل می کند، وقتی خبر اصلی را نگاه می کنی آن خبر صد در صد خلاف آن است که فارس می گوید و یا خبری که به نقل از آن خبرگزاری نوشته وجود خارجی ندارد. مجاهدین با این شیوه به تحریف خبرهای امروز عراق ادامه می دهند.
سایت مجاهدین پس از سقوط موصل در یک خبر به نقل از الجزیره نوشت، تسخیر کامل شهر موصل توسط انقلابیون و عشایر عراق. سازمان مجاهدین خلق در این خبر و خبرهای دیگر نیروهای داعش را نیروهای انقلابی و عشایر عراقی می نامند که برای سقوط مالکی تلاش می کنند. در طول این چند روز آنها حتی یک بار از داعش نام نبرده اند و حتی به هوداران خود در دنیای مجازی گفته اند که تلاش کنند این را به همه بقبولانند که شهرها به دست نیروهای انقلابی و عشایر عراقی آزاد می شود و نه داعش. این حرفها که اینها داعش هستند گفته مزدوران رژیم جمهوری اسلامی ایران و دولت مالی است.!
برای من که از نزدیک مجاهدین را می شناسم آشکار است که این بار مجاهدین باز هم به قول رهبر مخفی آنها به فکر ماستی افتاده است که از تغار ریخته است. ولی من به آنها می گویم این ماست، سمی تر از حتی ماستی است که در جریان اشغال کویت خوردید. این ماست چه با شکست داعش و چه با پیروزی داعش می تواند عواقب جبران ناپذیری برای شما و مردم منطقه بخصوص کشورعراق داشته باشد. البته این را هم نباید پنهان کرد که برای رهبری مجاهدین ۱۲۰۰ نفری که در عراق هستند خروس های قربانی عزا و عروسی هستند و جان آنها برایشان ارزشی ندارد.
به غیر از مجاهدین که همانند کبک سر خود را زیر برف کرده اند و نیروهای داعش را به نام آزادیخواهان عراقی می نامنند. علامه رافعی مفتی عراقی نیز از ارتش عراق می خواهد که اسلحه شان را تسلیم انقلابیون کنند و می گوید این انقلابیون برادران شما هستند. وی آزاد سازی موصل، تکریت و محاصره کرکوک، را مبارزه برای رهایی ملت عراق به ویژه سنی ها از ظلم وستم مالکی توصیف می کند. در ادامه رافعی می گوید: حکومت مالکی و همپیمانانش برای ایجاد اختلاف میان فرزندان شهرهای آزاد شده و انقلابیون تهمت وابستگی به “داعش” و تروریسم را به آنها می زنند”.خنده دار بودن حرفهای این مفتی در اینجا است که وی می گوید داعش یک گروه تروریستی است و در جای دیگر از همه می خواهد که به آنها کمک کنند. به قول آن مثل معروف قسم حضرت عباس را باید قبول کرد یا دم خروس آقای مفتی عزیزرا ؟
آخرین سخن من با هوادران اروپا و آمریکا نشین این سکت مذهبی این است؛ برای اینکه به دور از حصارهای تشکیلاتی بدانید که در عراق چه می گذرد و به جای تنها نگاه کردن به سایتها و میدیای سازمان مجاهدین ، سری هم به میدیای آزاد جهانی بزنید تا خود پی ببرند که کسانی که امروز در عراق می جنگند چه کسانی هستند. آیا اینها داعش و بازماندگان نیروهای صدام هستند یا به قول سازمان مجاهدین ،انقلابیون و سران عشایر عراقی ؟. البته شکی نیست که مردم عراق از دولت مالکی به خاطر رشوه خواری و فساد مالی و نقص حقوق بشر و فشار اقتصادی خسته شده اند اما این حرکت و جنگ توسط داعش رهبری می شود.
به نظر من تحولات کنونی عراق نشانه شکست کامل سیاست قدرت های جهانی در عراق و منطقه است. زیرا با حمله نظامی به عراق و سقوط صدام، دولت مرکزی عراق و غرب تا این لحظه کنترل همه چیز را در عراق از دست داده و اگر جنگجویان اسلام گرای داعش بتواند در عراق حتی در این مناطق که در دست دارند تثبیت شوند یک افغانستان، سوریه و پاکستان دیگری در خاورمیانه بوجود آمده که امنیت منطقه و جهان را به خاطر خواهد انداخت.


لفانگ شعری از استاد حشمت منصوری شاعر نامدار ایلامی

آیا زمان مرگ دروغ های ما نرسیده است

  • آیا زمان مرگ دروغ های ما نرسیده است



آیا زمان مرگ دروغ های ما نرسیده است


محمدرضا اسکندری: کاک محمدصدیق من و همه ملت روژهلات کوردستان بخصوص آنهائی که با نامهای مختلفی حزبی و غیر حزبی، سیاسی، مدنی روزنامه نگاری در جهان و کوردستان شناخته شده اند از شما شرمنده ایم و هر آنچه خودت صلاح می دانید آنجام بده. اما این را بدان که آینده ما را که با نامهای مختلف  فقط خالی بندی کرده ایم و یک میلیون که چه عرض کنم صد نفر هم عضو که به ایران سفر نکند نداشته ایم که از شما حمایت کنیم  و فقط نیرویی داشته ایم که همواره آماده شرکت در جش و رقص بوده اند  و جرائت شرکت در اکسیونی اعتراضی به خاطر رفتن به ایران و گرفتن حمام آفتاب نداشته اند رسوا خواهد 





محمدرضا اسکندری: اگر چه 25 روز است که از اعتصاب محمدصدیق کبودوند، فعال حقوق بشر و بنیانگذار سازمان حقوق بشر کوردستان که بیش از ۹ سال است در زندان اوین به سر می بر می گذرد و در طول این روزها خود را در کنار او احساس کرده ام، اما برایم بسیار سخت و طاقت فرسا است که نمی دانم و نمی توانم فریاد این انسان مدنی و انسان دوست باشم
زمانی که این خبر را شنیدم که  رژیم برای او آن هم در زندان تشکیل پرونده جدید قضایی با اتهامات ساختگی داده است و آقای کبودوند از روز نوزدهم اردیبهشت اعتصاب غذای نامحدودش را در زندان اوین شروع کرده است تلاش نمودم با تجربه چند ده کاری حقوق بشری خود به یک نقطه اشترک با دیگر افراد و سازمانها و گروهها و احزاب برسم و با آنها یک تلاش مدنی برای آزادی کبودوند در اروپا راه اندازی کنیم.
اولین جرقه ای که به ذهنم زد این بود که حال زمان آن رسیده است که ملت کورد بخصوص کوردهای روژهلات کوردستان به دور از دیدگهای سیاسی، عقیدتی، و حزبی همه با هم از حقوق محمدصدیق کبودوند حمایت نمایند.
با تعدادی از احزاب و سازمانها تماس گرفتم. همه گفتند ما هم عقیده هستیم و حمایت می کنیم. از آنها خواستم تا با نام سازمانها و تشکلات سیاسی خود در چهار پارچه از کبودوند حمایت نمایند. خیلی ها گفتند اگر ما با نام حزب خود حمایت کنیم به ضرر وی است ولی ما حمایت عملی می کنیم.
از روز اول که محمدصدیق کبودوند اعلام اعتصاب غذا نموده است تا امروز که این مطلب را می نویسم  فقط تعدادی کمتر از 30 نفر در چند شهر اروپائی دست به اعتراض و حمایت از آقای محمدصدیق کبودوند زدند.
این در حالی است در هر کشور اروپائی هزاران نفر کورد روژهلاتی که خیلی از آنها خود را سیاسی می دانند زندگی می کنند. سیاسیونی که  وقتی در جشن های آواز احزاب شرکت می کنند فقط خود را نماینده تمام عیار ملت کورد می دانند و دیگران را مزدور رژیم می دانند.
در حالی که این افراد در فیس بوک، شب و روز فعال هستند و با نام واقعی و مستعار مطلب پبلیش می کنند اما همین لشکربی عمل وقتی که پای عمل به میان می آید خبری از آنها نیست.
اگر ما کوردهای روژهلات کوردستان با صدها حزب و سازمان فرهنگی و سیاسی نمی توانیم حتی صد نفر در یک کشور، آن هم برای حمایت از محمدصدیق کبودوند فعال حقوق بشری جمع کنیم چرا خودمان را سر کار گذاشته ایم و حرف بی پشتوانه در سوشیال میدیا در رابطه با مبارزه مسلحانه و سرنگونی رژیم که بهای بیشتر از شرکت در یک حرکت اعتراضی می خواهد می زنیم.
اگر ما و احزاب ما چه قدیمی و چه جدید که رهبران آنها ادعا دارند که حزب آنها چند میلیون عضو در داخل و خارج دارند در هلند و سوئد که هزاران نفر کورد روژهلاتی وجود دارد برای اعتراض به اعدام کمانگر و حال برای اعتراض به اتهام جدید محمدصدیق کبودوند و اعلام حمایت از اعتصاب وی در هلند  و سوئد کمتر از 15 نفر جمع می شوند آیا زمان مرگ دروغ های ما نرسیده است؟
اگر در شرایط کنونی و آن هم در رابطه با محمدصدیق کبودوند تمام احزاب و نیروهای مدنی روژهلاتی نمی توانند چند صد نفر را به حمایت از وی به خیابانهای شهرهای بزرگ اروپائی بیاورند. غیر از اینکه همه ما شکست خورده های سیاسی و فرهنگی و مدنی هستیم چیزی بیش می ماند.
در طول گذر زمان همه ما از رهبران احزاب گرفته تا نیروهای مدنی همه چیزی فقط برای اینکه در خدمت خودمان باشد پیش برده ایم و حال ثمره این اشتباه استراتژیک را خوب می توانیم در این حرکت ها مشاهده کنیم.
نیروی هودار حزبی و مدنی در مراسم رقص  و آواز را نمی توان محک زد. نیروی واقعی یک حزب سیاسی در میدان نبرد سیاسی و تشکیلاتی است که می توان آن را محک زد.
برای من این سئوال بزرگی است.  زمانی که همه احزاب از حرکت و اکسیونهای برای حمایت از محمدصدیق کبودوند حمایت می کنند و آن هم 15 نفر که بیشتر آنها هم کورد و طرفدار احزاب نیستند می آیند. آیا رهبران در خواب این احزاب از مسئولین این کشورها سئوال نمی کنند پس آن نیروی که شما می گوئید با ما هستند کجا است که در اکسیونی که ما تائید می کنیم شرکت نمی کنند.
نکند خدائی نکرده به قول آقای ظریف که گفت ما در خارج مخالفی نداریم اکثریت غالب ایرانیان همیشه در زمان تعطیلات در ایران هستند و این تعداد انگشت شمار که علیه ما اعتراض می کنند در مقابل آنها چیزی نیستد درست است.
در پایان واقعا نمی دانم چه بگویم؟
در یک طرف محمدصدیق کبودوند را می بینم که با تن رنجور و ضعیف روی تخت بیمارستان که به قول دکترها احتمال ایست قلبی دارد با مرگ دست و پنجه نرم می کند و عزم مرد بزرگی که نمی خواهد بار دیگر قربانی استبداد شود.
و در طرف ملتی که همانند جگر زلیخا است و نمی داند و نمی خواهد بفهد اگر برای حمایت از محمدصدیق کبودوند دست به اعتراض بزند از آینده خود و فرزندانش دفاع نموده است.
اگر چه خوب می دانم که این رژیم ضد انسانی ارزشی برای انسان قائل نیست و این را در سالهای زندان با گوشت و پوست و استخوانم درک کرده ام و میدانم پایان این حرکت اگر اینطور پیش برود مرگ محمدصدیق کبودوند است.
مغزم جوابی برای این مشکل بزرگ ندارد. برایم سخت است بدون اینکه محمدصدیق کبودوند به خواسته های به حق خود برسد به خاطر اینکه جانش در خطر است از وی تقاضای پایان اعتصاب غذا کنم.
در مقابل برایم سخت است که برای ادامه اعتصاب غذا وی هورا بکشم. اگر چه محمدصدیق کبودوند برای من در طول بیش از 9 سال زندان نماد مقاومت و انسان دوستی است. اما من همانند خیلی از احزاب شرقی که همیشه مرده یک مبارزه را می خواهند برای پیش برد کارشان، اما من زنده کاک محمدصدیق کبودوند را می خواهم برای اینکه در آینده اگر آینده ای با این مردم که سکوت کرده اند و منافع خود را بر همه چیز ترجیح می دهند باشد این کبودند است می تواند با همکاری افرادی همانند خود و از جنس خود یک جامعه مدنی بر طبق معیارهای جهانی درست کنیم. زیرا کبودند دست بر جای بسیار حساس اجتماعی گذاشته است. مبارزه با اعدام، احقاق حقوق همه انسانها به دور از رنگ و ایدئولوژی و ملیت.
در پایان می گویم کاک محمدصدیق من و همه ملت روژهلات کوردستان بخصوص آنهائی که با نامهای مختلفی حزبی و غیر حزبی، سیاسی، مدنی و روزنامه نگاری در جهان و کوردستان شناخته شده اند از شما شرمنده ایم و هر آنچه خودت صلاح می دانید آنجام بده.
اما این را بدان که آینده ما را که با نامهای مختلف  فقط خالی بندی کرده ایم و یک میلیون که چه عرض کنم صد نفر هم عضو که به ایران سفر نکند نداشته ایم که از شما حمایت کنیم  و فقط نیرویی داشته ایم که همواره آماده شرکت در جش و رقص بوده اند  و جرائت شرکت در اکسیونی اعتراضی به خاطر رفتن به ایران و گرفتن حمام آفتاب نداشته اند رسوا خواهد کرد
در پایان باز هم تکرار می کنم آرزوی من زنده ماندن شما برای آینده است.

با این همه خالی بندان سیاسی و فرهنگی که مبارزه آنها فقط فیس بوکی است و هر روز یک عکس جدید با یک فیگور جدید می گذارند و در چت رومها مختلف در حال لاس زدن با هم دیگر هستند سرنوشت  روژهلات بدتر از این خواهد شد. مبارزه باید واقعی و قابل لمس باشد. من نه حزبی و نه ادعای رهبری داشته ام اما روی سخن ما با رهبران احزاب است. تا زمانی که رهبران سیاسی روژهلات کوردستان به جای کنکاش جامعه خود و تنها وابستگی سیاسی و اقتصادی به مردم روژهلات پیش نروند و باز هم منتظر این باشند کسانی در طول سالهای گذاشته  در باشور به آنها کمک کرده اند کمک نمایند کسانی که خود غلام حلقه به کوش کشورهای کرد کش منطقه بودند در روژهلات کوردستان بر همین پاشنه خواهد چرخید و بهتر است وقتی کبوند و یا کمانگرهای اعدام می شود اطلاعیه حمایت ندهند چون هم آبروی خود را می برند و هم آبروی روژهلات. چون اعلامیه حمایت چندین تشکل سیاسی مدنی و حزبیروژهلاتی  و آمدن 15 نفر خود مایه ابرو ریزی است

نشست دیپلماتیک کردها در لاهه

داعش ادامه دهنده راه امپراطوری عثمانی