دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در اروپا

دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در اروپا دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات هنگامی که دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات در سراسر جهان در مرکز توجه اخبار قرار گرفت. به یاد دارالمبارک های دیگری که در سراسر جهان در هر ده و شهر ایران تا مرکز اروپا و امریکا گسترده است افتادم. ایرانیان گرامی، هموطنان عزیز، بیش از دو دهه است که رژیم جمهوری اسلامی به فروش دختران و زنان ایرانی مشغول است. در این راستا به شیوه های مختلف به این کار دست زده است. من وقتی این خبر را خواندم چشمانم پر اشک شد. ولی پس مدتی بر خود و سایر ایرانیان که فقط دارالمبارک امارات را مطرح میکنند خندیدم. البته باید این جنایت افشا شود. اما خانه از بیخ ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است سالهاست که رژیم جمهوری اسلامی به جنایت خویش بر زنان ادامه میدهد. باید روشن کرد دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات تنها نیست بلکه این بازار. تنها مشتی از خروار برده فروشی برده فروشان در قدرت و خارج از قدرت میباشد. برای روشن کردن این مسئله به ذکر چند نمونه میپردازام. سال 62 زندان دادسرای ایلام من در یکی از سلول های انفرادی قسمت زنان زندانی بودم. در سلول کناری من یک دختر جوان زندانی بود. معمولا هر شب حدود ساعت 10 شب یکی از مسئولین زندان درب سلول او را باز میکردند و داخل سلول میشد. پس از حدود 20 دقیقه از سلول خارج میشد. پس از خارج شدن آنان حتی لباسهای خود را مرتب نمیکرد. هر روز این دختر جوان مورد تجاوز قرار میگرفت. این عمل مسئولین زندان تا زمانی که آن دختر مظلوم آزاد شد ادامه داشت. ایا این عمل از دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات کمتر میباشد سال 64 وقتی در زندان انفرادی زندان دیزل آباد کرمانشاه بودم. صدای بگو مگوی به گوشم رسید. گوشهایم را بیشتر تیز نمودم تا سر در آورم که قضیه چیست. پس از چند دقیقه متوجه شدم که یکی از مسؤ لین زندان به پسر جوان زندانی که در سلول بود میگفت یا صندلی بشو و یا صندلی میشم . من فکر میکردم که خواب میبینم ولی خواب نبود و پاسدار مذبور با فشار، تهدید و ارعاب توانست که به آن نوجوان زندانی تجاوز نماید. و این کار تا زمانی که جوان مذبور در سلول بود ادامه داشت. آیا این عمل از دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات کمتر میباشد خانه های عفاف: روزنامه های داخلی در چند سال گذشته پرده از روی جنایت سران رژیم که خانه هایی برای دختران و زنان فراری دایر کرده بودند پرده برداشت. مگر کار این حیوانات درنده در پوست انسان در تجاوز و سوء استفاده جنسی از اسیران، کمتر از دارالمبارك در امارات میباشد. در هفته گذشته روزنامه ها خبر دادند که از بیش از 200000 دختر و زن خیابانی در ایران وجود دارد. مگر سرنوشت آنان در ایران با آن شرایط اقتصادی مرگ بار، بهتر از دارالمبارك در امارات میباشد.
رمادی: در سال 71 آقای رجوی تعداد زیادی از مخالفین خود که در میان آنان زنان و دختران مجرد بود به شهر رمادی عراق تبعید کرد. رمادی یکی از شهرهای عراق است که از لحاظ فرهنگی عقب مانده ترین شهر عراق محسوب میشود. رژیم صدام تمام مخالفین سیاسی خود را به آن شهر تبعید میکرد. به خاطر نبود امکانات اولیه زندگی و جو غیر انسانی که نیروهای امنیتی صدام بوجود آورده بودند. عرب های پول دار و با نفوذ به تعدادی از دختران و زنان مجرد تجاوز نمودند. آنها که برای آزادی زنان ایران به رجوی پیوسته بودند حال خود مورد تجاوز عرب ها قرار میکرفتند. آیا آنها بدتر از دارالمبارك در امارات مورد ظلم قرار نگرفته بودند. در همین عراق اعضای ناراضی مجاهدین تحویل سازمان امنیت صدام، و سپس به زندان ابوغریب انداخته می شدند و در زندان مورد تجاوز زندانیان پولدار عراقی قرار می گرفتند و یا برای امرار معاش خود ظرف های زندانیان را می شستند و پس از سالها رنج و اسارت به رژیم تحویل داده شدند مگر کمتر از دارالمبارك در امارات درد آور است؟
اروپا: تعداد زیادی از زنان و مردان ایرانی از جور و ظلم رژیم جمهوری اسلامی راهی غربت شده اند. تعداد زیادی از این قربانیان به اروپا آمده اند. آنان قبل از اینکه به اروپا قدم بکذارند فکر میکردند که اگر پای آنان به اروپا برسد همه چیز حل خواهد شد و در مدینه فاضله زندگی خواهند کرد. حال برای اینکه گوشه ای از دارالمبارك ايراني در اروپا را روشن کنم به شرح چند واقعه میپردازم: یک خانم ایرانی به همراه چند فرزند خود وارد خاک هلند میشود. پس از 24 ساعت دولت هلند دستور اخراج وی و فرزندانش را صادر میکند. این خانم ایرانی از لحضه ای که از کمپ خارج شد باید در هلند به صورت غیر قانونی زندگی می کردند. زندگی غیر قانونی در هلند برای یک خانم تنها کار سادهای نمیباشد. او مجبور میشود برای ماندن در هلند به هر آب وآتشی دست بزند. او حاضر میشود با هلندی، ایرانی و هر کوفت زهرماری که از او بخواهد دست میزند. توسط افراد ایرانی و هلندی مورد سوء استفاده قرار میگیرد. او فکر میکرد اگر مدتی زن مصلحتی یکی باشد، پس از 3 سال میتواند اقامت دائم هلند بگیرد و بعدا جدا شود. او نمیدانست که دولت هلند به خاطر سؤء استفاده مردان و زنان هلندی و خارجی دارای جواب این نوع تجاوز قانونی را سالهاست که لغو کرده است. فرد مذبور همانند گدایان هر روز به دنبال کسی است که به او سر پناه بده در مقابل هر آنچه که میخواهد برسر او بیاورند. آیا این از دارالمبارك در امارات بهتر میباشد. به عنوان کسی که متخصص امور اجتماعی و تربیتی هستم و در سازمان پناهندگی کار میکنم هر روز شاهد چندین نمونه در این رابطه میباشم. یک جوان ایرانی که سنی حدود 28 سال دارد. پس از دو سال در بدری از این کمپ به آن کمپ سرانجام دولت هلند به او ابلاغ میکند که در عرض 24 روز باید خاک هلند را ترک نماید. این جوان برای آمدن به اروپا پول زیادی را قرض و خود را به هلند رسانده بود. برایش مقدور نیست که برگردد. او میداند که پس 24 روز باید در زیر سقف آسمان بخوابد. آن هم در کشوری که خوابیدن در معابر عمومی ممنوع میباشد. تازه اگر ممنوع نباشد هوای بارانی هلند این اجازه را به کسی نمیدهد. فرد مذبور پس از تلاش شبانه روزی و رفتن هر شب به دیسکو در نهایت با یک خانم هلندی که سن آن از 50 سال بالاتر میباشد دوست میشود. خانم هلندی او را به خانه راه میدهد. جوان ایرانی هیچ چاره ای ندارد. او در واقع میپذیرد که نوکر بی جیره و موجب آن خانم هلندی شود. این جوان فلک زده ایرانی هم باید مسائل جنسی آن خانم را حل نماید و هم هر روز آشپزی و کار خانه اش را انجام دهد. او خوب میداند که هیچ گونه راه چاره ای برای فرار از این بدبختی وجود ندارد. آیا شریط این جوان ایرانی که صدها نمونه آن در اروپا و امریکا وجود دارد بهتر از دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايراني در امارات است. هموطنان : برقراری و رشد روز افزوان این بازارهای فروش بردگان (زن و مرد ) در درجه اول به گردن رژیم جمهوری اسلامی و در درجه دوم به گردن تمام روشنفکران ایرانی که من نیز یکی از آنها میباشم هست. اگر ما منافع و مسائل شخصی و گروهی خود را کنار بگذاریم، رزیم نمیتوانست این چنین برسر مردم ما بیاورد. درست کردن اتحاد های رنگ وارنگ و احزاب و گروهای چند نفره دردی را دوا نخواهد کرد. هر گونه فعالیت سیاسی و ازاد سازی مردم ایران، ابتدا در گرو رها سازی خود و حل مسائل ایرانیان خارج کشور است. ما در مقابل انبوه سازمانها و احزاب و اتحادیه و انجمن های گوناگون سیاسی، چقدر انرژی خود را صرف امور انسانی و خدمت به هموطنان ایرانیمان با توچه به سرمایه های کلان مالی که ایرانیان در اروپا و امریکا دارند کرده ایم؟ به امید وحدت تمام عیار همه ایرانیان و نیروهای مترقی و آزادی خواه در داخل و خارج کشور
محمد رضا اسکندری هلند 5 اکتبر 2003