کرد و کردستان 1

کرد و کردستان 1
اگر به تاريخ مردم كرد نگاهي بيندازيم خواهيم ديد كه اين قوم هميشه در حال جنگ و گريز بوده است. علت اين جنگ ها چه بوده است
و براي چه اتفاق افتاده است؟ آيا اين جنگ ها رابطه مستقيم با موقعيت جغرافيايي كردستان داشته است؟. منطقه كردستان براي دولت هاي منطقه و دول استعماري مهم و با ارزش بوده است. ولي مردم كرد هيچ وقت نتوانسته اند از اين موقعيت به سود خويش بهره برداري نمايند. مردم كرد هيچ وقت يك قوم يكپارچه و واحد در مقابل هجوم و استيلاي بيگانگان نبوده اند. اين عدم وحدت ناشي از جهل و فقر بر اثر جنگ هاي پي در پي و تجاوز و كشتار بي رحمانه توسط حكومت هايي بود كه بر كردستان حكومت مي كردند. مردم كرد بجاي اتحاد ويكدلي در مقابل متجاوزان به حقوق خود هميشه به جان هم مي افتادند و بدست همكيشان خود از پاي در مي آمدند. در واقع مبارزات مردم كرد باعث ضر و زيان مالي، روحي و جاني فراواني براي مردم كرد بوده است و هيچ وقت اين خلق با همه جان بازي ها و گذشت از همه هستي خود يك گام به جلو نرفته است. اگر بخواهيم بصورت علمي علل شكست اين مبارزات را مورد بررسي قرار دهيم، خواهيم ديد كه در تمام قيام ها پيش از عوامل خارج، عوامل داخلي سبب شكست جنبش خلق كرد بوده است و در كنار آن عدم درك شرايط جهاني و منطقه اي يكي از اين عوامل مي باشد. يكي از كرد شناسان غربي بنام "پيجرسون" علت اصلي شكست مبارزات كرد ها را چنين توضيح مي دهد. ْكرد، دائماً سركشن شكست ناپذير، مغرور ودور از اطاعت محض بوده است و تنها چيزي كه سبب شكست شان مي شود اختلاف بين خود استْ در سايه همين نقطه ضعف است كه نفوذ استيلا گران را باعث شده است. حال با توجه به مقدمه بالا در حد توان مي خواهم شما هموطنان را با خود به سرزمين كردستان ببرم تا با هم گوشه كوچكي از رنج و درد اين خلق در بند را لمس كنيم. بررسي تاريخ كردستان نياز به كتاب و منابع تاريخي زيادي دارد كه متاسفانه در خارج از كشور دور از دسترس مي باشد و لي اينجانب در حد توان تلاش كرده ام كه با استفاده از منابع محدود تاريخي و استناد به آنان قسمت كوچكي از اين تاريخ را باز نمايم. اكثر شرق شناسان معتقدند كه قوم كرد دوهزار سال قبل از ميلاد مسيح در شرق ايران مي زيسته اند و بعداً به غرب نقل مكان كرده اند. در كتاب هاي تاريخي به نام هاي مختلف از اين قوم ياد شده است كه از جمله آنان مي توان از كوردوين(Korda)، باكاردا(Bakarda)، كورخچ (Korcekh) نام برد. در كتاب هاي تاريخي بعد از قرن هفتم ميلادي كردستان به سرزميني گفته مي شود كه از سرچشمه هاي "زاب" و "دجله" تا درياچه "وان" را در بر مي گرفت. در كتاب تاريخ شرق قديم نوشته "نورمان" با قاطعيت مي گويد سرزمين اكراد از خليج فارس تا در ياي خزر ادامه داشته است. در انسكلوپدي اسلام كه در سال 1927 به سرپرستي پروفسور مينورسكي نوشته شده است، كلمه كردستان را چنين توضيح مي دهد. كردستان به سرزميني گفته مي شود كه اكراد در آن زندگي مي كنند، چنانچه ايراني ها به سرزمين هايي كه اكراد مقيم خراسان در آن زندگي مي كنند كردستان خراسان مي گويند. كردستان سرزميني بصورت طولي از جنوب شرقي لرستان به طرف شمال غربي تا ملاطيه كشيده شده است كه طول آن 600 ميل وعرض آن در پهن ترين عرصه آن بين موصل و آرارات است. خلق كرد متشكل از قوم هاي مختلف بوده است كه مهمترين آنها عبارتند از لوللو، گوتي، كاساي، سوپاروهوريها و ايلامي. قوم لوللو يا لوللويومها اين قوم در قرن 18 قبل از ميلاد در منطقه كنوني كه شهرهاي سليمانيه و كركوك در آن ها بنا شده است ساكن بوده اند. منطقه اي آباد و مردم آن صنعتكار بوده اند. شرق شناسان اين قوم را اجداد لر ها مي دانند و از لحاظ زبان شباهتي زياد با هم دارند. × گوتي (Gutti) اين قوم يكي از اقوام بزرگ كرد است كه توسط جنگ هاي مختلف سر زمين سومر وآكاد را به تصرف خود در آورده است. مردمي جنگجو و شكست ناپذير بوده اند . محل سكونت آن ها از ارمنستان تا كوه عابدين و كوه طور امتداد داشته است. از اين قوم به نام هاي "كوتي" ، "كورهي" و "كورتيوي" ياد شده است. × گاساي (Assites) اين قوم در منطقه كرمانشاه، لرستان و ايلام زندگي مي كردند. از لحاظ تاريخي زماني براي آمدنشان به اين سرزمين مشخص نيست. به احتمال زياد اين مردم ساكن اين منطقه بوده اند. كاسيايي ها از اواسط قرن 18 پيش از ميلاد بر بابل چيره شدند و حكومتي قوي در سرزمين سومر و آكاد بر قرار نمودند. اين قوم پس از انقراض حكومتشان به زاگروس بر گشته و در ناحيه لرستان كنوني سكونت گزيدند. ×سوباري (Subari ) محل سكونت اين قوم از شمال ايلام تا كوه آمانوس امتداد داشته است. × مادها (Medes ) اين اقوام هند و اروپايي از شرق خزر در قرن 9 يا 10 قبل از ميلاد به قسمت هاي شمال غربي ايران يعني سرزمين ميديا يا آذربايجان آمده اند. اين قوم در اواخر قرن هشتم پيش از ميلاد حكومتي ايجاد نمودند و اقوام همكيش پارسي را هم كه در جنوب غربي ايران ساكن بودند تابع خود ساختند. شهر اكباتان يا همدان فعلي را آنها بنا كردند و آن را پايتخت سرزمين خود قرار دادند. زبان رسمي دولت ماد كردي بوده است. با توجه به رشد دين زرتشت در ايران و حمايت گشتاسب و اعلام آن به عنوان دين رسمي كشور، مردم كرد نيز به اين دين گرويدند و اين درست 6 قرن پيش از ميلاد بوده است. مردم كرد هميشه مردمي چالاك و جنگجو بوده اند و به اين جهت حكومتگران هميشه از آنان به عنوان حافظان نظام استفاده مي كرده اند. زماني كه كشور از طرف اعراب در معرض تهاجم بود، مردم كرد در يك جنگ سخت و خونين در سالهاي 18 تا 23 هجري توانستند در منطقه اهواز و فاب و شواشتر سپاهيان عرب را شكست دهند. البته پس از اين كه ايران در مقابل اعراب شكست خورد مردم كرد در مناسبت هاي گوناگون طغيان هايي را عليه خلفاي بني اميه و بني عباس به راه انداختند. علاوه بر اين كه مردم كرد مناطق غربي كشور را مورد حفاظت قرار مي دادند، پادشاهان ستمگر در بعضي از شرايط سعي مي كردند كه با كوچ و تبعيد اجباري، آن ها را براي حفاظت در ساير سرحدات مورد استفاده قرار دهند. از جمله اين موارد مي توان از شاه عباس صفوي نام برد كه در سال 1027 هجري نزديك به پانزده هزار خانوار كرد را به خراسان تبعيد نمود. تا اين اكراد به عنوان سنگري در مقابل تركان و ازبك ها و غيره باشند و اين در حالي بود كه جنايت شاه عباس در حق مردم كرد بر هيچ كس پوشيده نيست. كردستان كنوني ايران بنا بر تحقيقات كردشناسان، كردستان ايران عبارت از لرستان، كرمانشاهان، مهاباد و توابع آن، ايلام و تقريبا نصف جنوب و جنوب غربي آذربايجان شرقي و بيشتر توابع آذربايجان غربي است. كه علاوه بر اين مناطق، تجمع يكپارچه در تهران "پازوكي ها، " خراسان "نچناوندي" پاوه نور و زفرانلي در همدان، عشاير جوزكان در مازندران، عشاير مردانلو، شوانكاره ها فارس و در اراك ايل امباريو و چنوين فرقه اي از عشاير لك. در ناحيه قزوين و گيلان، عشيره عمرلو و قبايل قرانلو، ثمانلو، بهارلو، شاه كولانكو، بشاللورا مي توان به آن اضافه كرد. بنا بر روايت تاريخي اين اكراد افرادي بوده اند كه به دستور نادرشاه ازخراسان رانده شده اند و در اين مناطق ساكن شده اند. بعضي از مستشرقين لر ها را كرد نمي دانند ولي يا قوت حموي مي گويد: لرها از اقوام كرد مي باشند كه در مناطق بين خوزستان و اصفهان ساكن هستند وسرزمين آن ها را بنام لرستان ناميده اند. لرها از چهار طايفه بزرگ به نام هاي مامه ساني(ممسني) كهگيويي، بختياري و لراصلي تشكيل مي شوند.مذهب رسمي لر ها شيعه است. عشاير لك نيز در لرستان و ايلام زندگي مي كنند و زبان آنان خيلي به كردي نزديك است. آقاي پرفسور زكي كه در سال 1916 براي تحقيق كردشناسي سفري به ايلام داشته است چنين نتيجه گيري مي نمايد.: زبان مردم ايلام وپشتكوه كردي است و با آنان براحتي مي توان صحبت نمود، البته بايد تاكيد كرد كه زبان لري با زبان كردي صد درصد شباهت ندارد ولي در كليت تفاوت زيادي با هم ندارند.مستشرقين معروف سرجان ملكم، لوريه و هاسل يكي بودن لر و كرد را قبول دارند و كردهاي ايراني را به دو گروه كرد زبان و لر زبان تقسيم مي كنند. جمعيت كنوني مردم كرد در حال حاضر در حدود 32 ميليون نفر مي باشد كه به ترتيب زير مي باشند. تركيه 17 ميليون، ايران 8 ميليون، عراق 5 ميليون سوريه در حدود يك ميليون و نيم. جمهوري هاي سابق شوروي از جمله ارمنستان جمعيتي در حدود چهارصد هزار نفر دارد. اين خلق پاره پاره شده در طول تاريخ هميشه در مبارزه يوده است و تا كنون هيچ نتيجه اي قابل توجه بدست نياورده اند. براي اين كه بتوانيم حداقل رنج هاي آنها را در يابيم تلاش خواهم كرد به جنبش هاي عمومي و مردمي آنان از قرن نوزدهم به بعد اشاره نمايم و حد اقل با استفاده از تحليل صاحب نظران به صورت خلاصه علت شكست آن ها را بازگو نمايم. تقسيم بندي مردم كرد در كشور هاي مختلف جمعيت كرد ها به مقياس ميليون در سال 1998. تقريبا به اندازه وسعت فرانسه بود كه شامل كشورهاي تركيه، سوريه، عراق، ايران، ارمنستان و آذربايجان مي باشد. براي مشخص كردن حدود مرزي كردستان نمي توان مرز دقيقي تعيين نمود اما بيش از نصف جمعيت مردم كرد در تركيه زندگي مي كنند كه در مجموع جمعيت مردم كرد 32 ميليون نفر مي باشد. امير بدر خان شاه كردستان ،پدر ناسيوناليسم كرد منم كه شاه كشورم، نه سلطان عثماني، اگر او از من مقتدر تر است ، در عوض من از او شريف ترم. سخنان امير بدر خان كه در سده هفدهم به فرستاده پادشاه فرانسه در رابطه با دولت عثماني گفته است. بدر خان رهبر يكي از قبايل كرد و در سال 1821 امير بوتان بود. بدر خان با استفاده از مذهب و با راه انداختن دارالاايتام و كمك كردن به تهيدستان كرد، محبوبيتي بزرگ براي خود در منطقه كردستان بوجود آورد. اين امير كرد در مدت كوتاهي توانست يك حكومت فراگير كردي را در سراسر منطقه كردنشين بوجود آورد. با توجه به رشد و گسترش حكومت كردي امير بدر خان، دولت عثماني در سال 1838 يك تهاجم گسترده و سنگين را عليه وي سازماندهي كرد ولي بر اثر مقاومت مردم و قواي حكومت كردستان، دولت عثماني شكست مي خورد. پس از شكست عثماني در سال 1844 تا 1846 اوج اقتدارحكومت امير بدر خان بود. اين امير كرد دستور داد كه به نام او سكه زده شود و در نماز جمعه به نامش خطبه خوانده شود. منطقه و محدوده اين حكومت در شرق، از مرزهاي ايران مي گذرد و از غرب به درون بين النهرين امتداد و از دروازه هاي دياربكر تا دروازه هاي موصل را شامل مي شود. اين حكومت فراگير و قدرتمند كرد همانند خاري در چشم دولت عثماني و دولت هاي پاريس و لندن مي بود لذا با همكاري اين دولت ها و دسيسه بازي آنان اين حكومت نوپاي كردي از هم پاشيده مي شود و رهبر آن توسط دولت عثماني دستگير و به دمشق تبعيد مي گردد بدين ترتيب پدر ناسيوناليسم كرد و قهرمان استقلال كردستان در سده هفدهم در سال 1870 وفات مي كند. اسماعيل آغا معروف به "سمكو" قبيله شكاك در بين مردم كرد يكي از قبايل بزرگ مي باشدو سمكو يكي از افراد اين قبيله بوده است. در سال 1918 اين قبيله حدود 2000 خانوار بوده اند. برادر سمكو يكي از افراد خوشنام كرد در منطقه و از احترام زيادي بر خوردار بوده است. با توجه به اين كه جعفرآغا برادر سمكو از نام و آوازه در بين مردم كرد برخوردار بود، دولت وقت تصميم مي گيرد كه جعفرآغا را به هر صورتي كه شده از سر راه بردارد. در اين راستا طرح ترور وي را در تبريز مي ريزند. دولت وقت جعفر آغا را به تبريز دعوت مي كند ، وقتي كه او در سال 1907 وارد تبريز مي شود چند نفر از پشت يك ديوار در برابر چشم برادرش ْسمكوْ به او حمله مي كنند واو را به قتل مي رسانند. اين قتل باعث مي شود كه سمكو كينه اي عميق از ايرانيان به دل بگيرد، و به همين خاطر براي اين كه بتواند انتقام خون برادرش را بگيرد از تمام دول تقاضاي كمك مي كند. جنگ جهاني پايان يافته بود و سمكو توانست از شرايط استفاده كند، و با پشتيباني قبيله شكاك به عنوان نيرومندترين مرد منطقه كردستان ايران مناطق بين درياچه اروميه تا مرز عثماني را تصرف نمايد. در تابستان 1919 سمكو شهر اروميه را تصرف نمود و با همكاري داماد خود توانست مهاباد را نيز تصرف كند. سمكو در مدت كوتاهي توانست قسمت اعظم كردستان را به تصرف خويش درآورد. و لي شرايط جهاني به او اين اجازه را نداد كه از حمايت ساير كشور ها برخوردار شود. همچنين كشور هاي منطقه هيچ گونه حمايتي از او نكردند حتا كشور سوسياليستي شوروي نيز كوچكترين كمك به سمكو ننمود. در مقابل رضا خان كوشيد كه رابطه اش را با تمام كشورها بهبود بخشد. علاوه بر اين رضا خان تلاش نمود كه علت اصلي شكست هاي پي در پي در مقابل سمكو را جمعبندي كند. رضا خان نتيجه گرفت كه علت اصلي شكست در برابر سمكو دو علت دارد. 1- يكپارچه نبودن نيروهاي نظامي كه در گروه هاي كوچك تقسيم شده بودند. 2- نبود يك رهبري واحد نظامي. رضا خان پس از اين نتيجه گيري تمام نيروهاي خود را در يك فرماندهي واحد سازماندهي كرد و در عمليات بعدي با تعداد نيروي بيشتري به سمكو حمله نمود. دولت وقت سعي نمود از افراد مزدور كرد همانند خالوقربان هرسيني كه به جنبش جنگل نيز خيانت كرده بود را با درجه سرگردي در ژاندارمري به خدمت بگيرد و براي مقابله با سمكو از وي استفاده نمايد. كه البته وي در آوريل 1922 كشته شد. رضا خان توانست با پول وسلاح هاي اهدايي انگليس حملات سازمان يافته عليه سمكو به راه اندازد و سرانجام در 25 ژوئيه 1922 سمكو از نيروهاي دولتي شكست مي خورد و شهر اروميه به تصرف نيروهاي رضاخان در مي آيد. در شروع عمليات، سمكو نيرويي به استعداد 10000 هزار نفر داشت، اما در پايان روز نبرد تعداد نيروهاي او به حدود 1000 نفر رسيده بود. كه اين افراد فقط شامل افراد ايل خودش بودند. سمكو به مرز تركيه عقب نشيني كرد و در آنجا نيز مدتي مقاومت نمود و در نهايت وارد خاك تركيه گرديد دولت تركيه او را خلع سلاح نمود و از آنجا راهي عراق گرديد. پس از اين شكست سمكو دوباره به منطقه كردستان باز گشت و حتا از سوي دولت، حكومت چند منطقه به او واگذارگرديد، اما در نهايت در سال 1930 توسط دولت رضا شاه به قتل رسيد. علت شكست سمكو را مي توان در چند مورد خلاصه نمود. 1- شرايط جهاني به نفع او نبود و تمام دول جهان حاضر نبودند كه شاهد بوجود آمدن يك كشور مستقل كرد باشند. 2- اگر چه سمكو توانست قسمت زيادي از كردستان را آزاد نمايد اما وقتي كه نيروهاي او شهر ها را آزاد مي كردند، سران قبايل وحتا مردم عادي را اعدام مي كردند و به غارت خانه ها و اموال مردم دست مي زدند. 3- خيانت افرادي كه در بين نيروهاي او بودند و تسليم شدن آنها به دشمن.