تورجان"

تورجان" نام یک وبلاگ است. نویسنده این وبلاگ طلبه ایست در قم بنام علی اشرف فتحی که پدرش در 24 سالگی فرمانده سپاه در سقز بود و در جنگ کردستان کشته شد. خودش متولد 1360 در زنجان است. با همین سابقه و انگیزه نام "تورجان" را برای وبلاگ خود انتخاب کرده است. تورجان منطقه ایست در کردستان ایران و در نزدیکی مرز عراق. فارسی را روان و به سبک روزنامه نگاری می نویسد و اطلاعات جامعی در باره روحانیت دارد که با همین قلم و سبک روی وبلاگش منتشر می کند. البته همراه با عکس هائی که در کمتر وبلاگ و یا سایتی منتشر شده و یا می شود. فارسی و منطق او به مراتب قوی تر و مردمی تر از آن گنده گوئی های پوچ و باز با الفاظی است که امیر محبیان و یا دیگر نویسندگان روزنامه های رسالت و کیهان و یا نشریات و سایت های وابسته به جناح راست می نویسند. در آخرین مطالبی که نوشته، نقدی توام با انتشار خلاصه گفتگوی صادق زیبا کلام با هاشمی رفسنجانی است و همچنین مطلبی در باره امام موسی صدر و عکس جالبی از نماز جماعت محمد خاتمی در سالهای اول تاسیس جمهوری اسلامی که رجائی در پشت سرش به او اقتدا کرده است. به وبلاگ او از اینجا می توانید مراجعه کنید و برای آنکه بازار وبلاگش را گرم تر کنیم، عکسی را هم همراه با این یاداشت کوتاه منتشر می کنیم که در بالا به آن اشاره کردیم. چند جمله ای هم از سخنان رفسنجانی که روی وبلاگ اوست بخوانید: * آقای فلاحیان یک نیروی اطلاعاتی به آن معنا نبود. * در عمل هم قدرتی نداریم که در آنجا (فلسطین) بجنگیم و یا بتوانیم اسرائیل را محو کنیم. بنای این کارها را هم نداریم. یهودی ستیزی اصلاً در اندیشه و برنامه ما نبوده و الان هم نیست. اول انقلاب، فلسطینی ها به اهواز آمدند و خواستند دفتر ایجاد کنند، امام مخالفت کردند و گفتند اینها باید بروند و در فلسطین بجنگند. اینجا چه کار دارند؟ جناح راست پایگاه ثابتی دارند. اگر آن طرفی ها همه بیایند، یعنی طیف چپ، لیبرال، بی تفاوت ها و مخالفان، انتخابات را می برند، اگر نیایند راستی ها حتی با 15 درصد شرکت کنندگان هم پیروز می شوند. چرا مردم در دوم خرداد اینگونه شدند؟ مردم از سخت گیری های جناح راست خسته شده بودند و حتی خارجی ها می ترسیدند راستی ها بیایند... امیدوارم که جناح راست عبرت گرفته باشد. فکر می کنم رسالت ما که انقلاب کردیم این بود که می خواستیم مردم به اسلام نزدیک تر شوند و آمدیم دولت اسلامی تشکیل دادیم و حال اگر ببینیم مردم به سمت دیگری می روند، جای نگرانی واقعی است... کسی خوشش نمی آید و راضی نیست که فقط سی درصد مردم تهران در انتخابات شرکت کنند و بیست درصد به آنهایی که می خواهند حاکم باشند رأی داده باشند. این را قبول نداریم... نگرانی وجود دارد. من به دلایل زیاد عقلی، کاربردی، اجرایی و عقیدتی خوشحال نیستم از این که شمار رأی دهندگان کم باشد و اکثریت مردم در انتخابات شرکت نکنند و این را نقص نظام می دانم. *اگر بعضی افراد بیایند سطح مملکت پایین می آید و رییس جمهور، فرمانبر می شود. من هم این را قبول ندارم. باید رییس جمهور متشخصی در کشور باشد که با اراده خودش کار کند.