چند نکته دربارة کشتار جمعي تابستان ۶۷

باقر مؤمني
دربارة کشتار جمعي يا قتل‌عام زندانيان سياسي در ميانة ماه‌هاي مرداد تا مهر 1367 اطلاعات و مشاهدات نسبتاً مفصلي تا امروز منتشر شده و در جلسه‌هاي سالگرد اين جنايت ضد بشري جمهوري اسلامي گزارشهائي به صورت مکرر مطرح شده اما دربارة چند نکتة اساسي در اين مورد هنوز يا چيزي گفته نشده يا بسيار کم و سربسته گفته شده. نکتة اول اينکه از اين حادثه غالباً يک حادثة منحصر به فرد و بي‌سابقه سخن گفته‌اند، در حاليکه قتل‌عام کساني که عقيده‌اي مخالف عقيدة غالب حاکميت داشته‌اند در تاريخ معاصر ايران سابقة طولاني‌تري دارد. شايد اين قتل‌عام به شکلي که انجام گرفت منحصر به فرد باشد، اما در واقع چندان هم منحصر به فرد نيست. زيرا يک کشتار جمعي از مخالفان در زمان محمدرضاشاه پس از سقوط حکومت ايالتي خودمختار فرقة دمکرات آذربايجان در اين منطقه و به ويژه در تبريز به دست نظاميان و اوباش طرفدار ارتجاع سلطنتي آن زمان صورت گرفت، با اين تفاوت که اين کشتار نه در زندان‌ها، بلکه به طور عمده در کوچه‌ها و خيابان‌ها و درون خانه‌ها اتفاق افتاد. به نحوي که گفته مي‌شد در خيابان‌هاي تبريز به معني واقعي خون به راه افتاد؛ يا پس از کودتاي استعماري- استبدادي 28 مرداد 1332 علاوه بر زنداني کردن نخست وزير قانوني کشور و عده‌اي از مليون و همچنين اعدام وزير خارجة وقت، از نيروهاي توده‌اي گروه گروه در برابر جوخه‌هاي اعدام قرارگرفتند و چند هزار نفر از آنان زنداني و يا به نقاطي چون جزيرۀ خارک فرستاده شدند. گذشته از اين کشتار سال 67 در حيات خود «جمهوري اسلامي» هم مطلقاً بي‌سابقه نبود و از همان ماه‌هاي اول حکومت نه تنها پايه‌هاي آن گذاشته شد، بلکه کشتارهاي جمعي، منتها به صورتي محدودتر، هم در شهرستان‌ها و هم در خيابان‌ها و زندان‌هاي تهران انجام گرفت که کشتار جمعي سال 67 در واقع اوج اين گونه جنايات ضد بشري اين حکومت بود. نمونه‌هائي از اين قتل‌عام‌ها اعلام «جهاد اکبر» از جانب خميني بر ضد مردم مريوان و سنندج در مرداد 1358، قتل‌عام مجاهدان و هواداران آنان در خيابان‌ها در 30 تير 1360 و همزمان کشتار جمعي عده‌اي از زندانيان سياسي چپ بود که يا به زندان محکوم شده و دوران زنداني خود را مي‌گذراندند و يا هنوز در بازداشت موقت به سر مي‌بردند. همۀ اين کشتارها به فرمان پيشواي بلامنازع جمهوري اسلامي و در راه اجراي احکام اسلام و استقرار حاکميت اسلامي صورت مي‌گرفت. هنوز حتي چهار ماه از به اصطلاح رفراندوم اعلام رسمي «جمهوري اسلامي» نگذشته بود و هنوز تسويه حساب با عوامل و بازماندگان نظام وابستۀ استبدادي شاهنشاهي در نيمۀ راه بود که خميني متوجه خطر نيروهاي دمکرات انقلابي شد و در 2 مرداد 1358، براي جلوگيري از گسترش آزادي‌هاي اجتماعي و پاگيري سازمان‌ها و مطبوعات دمکراتيک، و به قول خودش براي جبران اشتباهي که در مهلت دادن به رشد نيروهاي انقلابي و آزاديخواه مرتکب شده و به عنوان توبه و برائت از اين اشتباه فرمان سرکوب عمومي و قتل‌عام تمامي نيروهاي دمکرات را صادر کرد. او در نطقي در مقر خلافتش در قم گفت: «و اما اشتباهي که ما کرديم اين بود که ما به طور انقلابي عمل نکرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد . . . اگر از روز اول . . . به طور انقلابي عمل کرده بوديم و قلم
تمام مطبوعات مزدور را شکسته بوديم و تمام مطبوعات فاسد را تعطيل مي‌کرديم و رؤساي آنها را به محاکمه کشيده بوديم
برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید