مادران، هر نیمه شب، بر در خانهام میکوبند که: ای مادر مادران! خفتهای؟ دخترانمان را، پسرانمان را، جگرگوشگانمان را ربودهاند! چهرهشان را، صداشان را نمیبینیم، نمیشنویم. جویای دانش بودند، گم شدهاند؛ گرمای آتش بودند، خاکستر شدهاند. ما آرام نداریم؛ تو خفتهای؟!