نئوكانهاي آمريكا نگران نباشند! محافظه كاران جديد در آمريكا نبايد نگران پيشبرد برنامه سياسي خود در ايران باشند، چرا كه در داخل ايران عدهاي سخت مشغول زمينهسازي براي موفقيت آنهايند. اين عده، به آن چند چهره جنجالي كه نئوكانها دل به آنها خوش داشتهاند و مقامهاي امنيتي ايران نيز آنان را به عنوان پياده نظام آمريكا معرفي ميكنند، كمترين شباهتي ندارند و اساسا ظن و گماني هم به آنان نميروند. به گمان من، عدهاي كه براي موفقيت سياست محافظهكاران جديد آمريكا كمر همت بستهاند، در نهادهاي تصميمگيري ايران جا خوش كردهاند، كه نمونهاي از آنها هيئت نظارت بر مطبوعات است. ظاهرا كار اين هيئت محدود شده است به اينكه در بين جمعي جوان روزنامهنگار كه نه داعيه سياسي دارند و نه اصولا دنبال دردسر ميگردند، تخم كينه عليه نظام سياسي حاكم بپاشد. اگر جز اين است چه توجيهي ميتوان براي توقيف روزنامه بيآزار روزگار كه با هر سازي كه زدند، رقصيد، پيدا كرد؟ مسلما، اعضاي هئيت نظارت و بويژه معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد كه شهرت بسزايي در سانسور اهل قلم و فرهنگ به هم رسانده است، از اينكه جمع روزنامهنگاران بيكار شده، به دليل مزاج ملايم خود سر و صدايي به پا نميكنند، بسيار خوشحال خواهند شد و بالا رفتن از ديوار كوتاه اهل مطبوعات را براي خود بيهزينه خواهند يافت، اما اين خوشحالي نتيجه كوتهبيني است، زيرا در دل و روح تك تك كساني كه از كار حرفهاي خويش و آب باريكهاي براي امرار معاش خانواده خود محروم شدهاند، بغض و كينهاي نسبت به نظام سياسي ريشه خواهد زد كه در جاي خود بروز خواهد يافت. اگر تصميمگيران اين كشور و كساني كه از بد حادثه در جايگاهي مانند هيئت نظارت بر مطبوعات قرار گرفتهاند، كمترين دركي از تحولات جهان و روانشناسي اجتماعي داشتند، براي حفظ منافع و قدرت خود هم كه شده، به سمت بستن اندك روزنههاي تنفس جامعه حركت نميكردند، اما دريغ كه در بين بسياري از حكومتگران، فهم و آگاهي دوران قحطي خود را طي ميكند و تلاش فرهيختگان جامعه براي نجات آنها از اين قحطي زدگي نيز جرم تلقي ميشود. در چنين زمانهاي بهتر آن است كه خاموش بود تا واقعيت خود روزي به سخن آيد، اما گويا به قول عينالقضات همداني، اگر گويم نشايد و اگر خاموش گردم هم نشايد! |