دوستي دارم كه متخصص و جراح بيماري‌هاي زنان است. گاه گداري پس از اتمام كارم به مطب‌اش مي‌روم تا با هم به منزلمان كه نزديك هم است برويم
اطباي مومن، دختر مورد تجاوز قرار گرفته را ترميم نمي‌كنند پدر مومن دختر معصومش را به‌خاطر اين‌كه مورد تجاوز قرار گرفته اگر نكشد نمي‌بخشد و پسر و مرد نومن با دختر معصومي كه به زور مورد تجاوز و آسيب قرار گرفته ازدواج نمي‌كند. پس ترميم تنها راه‌حل است!!! شوهر فريده مرد خوب، اما گرفتارست، زندگي خرج دارد. كار مي‌كند و فريده به او گفته كه دخترشان دچار افسردگي شده و دكتر گفته كه مدتي استراحت كند. مي‌گويد جرأت نمي‌كند جريان واقعه را به همسرش بگويد، مي‌ترسد دچار جنون شود. به پسر و دختر دانشجويش هم چيزي نگفته .زيرا نمي‌تواند از شرم به چشمان آن دو نگاه كند فريده تنها به يك چيز فكر مي‌كند، جسم دخترش بايد ترميم شود فريده بيش از آن‌كه به فكر روح زخم خورده و درهم شكستة دخترك معصومش باشد كه نگاهي مبهوت و ملنحس دارد. فكر مي‌كند بايد هر چه زودتر «جسم» دخترك را ترميم كند. تا مبادا مردي كه احتمالاً 10 سال آينده شوهر دخترش خواهد شد، خيال نكند دخترش فاسد بوده و يا مورد تجاوز قرار گرفته!؟م گپي بزنيم
مرضيه مرتاضي لنگرودي