جنبش دانشجوئی يک جنبش توده ای است نه يک جنبش امريکائی
بعد از سقوط رژيم صدام در عراق و عوض شدن جغرافيای سياسی منطقه توسط امپرياليسم آمريکا، رهبران دولتهای منطقه و اپوزيسيون دولتها به تکاپو افتادند تا از شرايط بوجود آمده حداکثر استفاده را به سود خوديش ببرند. ايران بخاطر موقعيت خاص اقتصادی، اجتماعی و سياسی در منطقه همواره بعنوان مرکز و محوری در تحولات خاورميانه به حساب ميايد. در اين راستا نيز سردمداران جمهوری اسلامی حتی بدون توافقات ضمنی با گروه ديگر(دولت و يا مجلس) به مذاکره و معامله با دول خارجی پرداختند. هر جناحی سعی ميکند در مسابقه ارزان فروشی ايران از ديگری سبقت بگيرد. بعضی ها برای تماس و معامله با نمايندگان امريکائی و چراغ سبز نشان دادن به امريکا از هر اقدامی فرو گذار نمي مانند. در اين ملاقاتها نيز هر کس ادعا ميکند که وی بهتر و آسانتر از ديگری قادر به حفظ و تامين منافع امريکا ميباشد. همه اين وعده و وعيدها هم تنها در صورتی محقق ميشود که جناح مربوطه بتواند با کمک آمريکا همچنان به سلطه خويش بر جان و اموال اين مردم حاکم و يا به حکومت ادامه بدهد. در کنار تلاشهای سردمداران رژيم جمهوری اسلامی برای نزديکی به امريکا، شاهد تلاشهای اپوزيسيون ساکن در عراق، اروپا و امريکا بعد از شکست صدام هستيم که از هم پيشی گرفته و ميخواهند که از قافله جا نمانند و با خوش خدمتی و خوش رقصی به امريکا نشان بدهند که آنان نيز به خاطر به قدرت رسيدن در ايران و در جهت حفظ منافع امريکا از اعمال هر عملی که ارباب امر بفرمايند فروگذار نخواهند بود. سازمان سيا و نيروهای اطلاعاتی امريکا نيز خوب ميدانند که اين اپوزيسيون وابسته توانائی پيشبرد هيچ کاری را ندارند و صلاحيت الترناتيو بودن و شدن را هم ندارند ولی امريکا از آنها بعنوان حربه ای در جهت پيشبرد اهداف خود استفاده کرده و ميکند.بر همگان واضح و اشکار است که اپوزيسيون وابسته از سازمان مجاهدين خلق گرفته تا سلطنت طلبها تا بحال تنها در فکر دست يابی به منافع خود بوده اند و هيچ کاری جزء سنگ اندازی در راه جنبش مردمی نکرده اند. پس حساب ما با اين اپوزيسيونی که تنها در فکر حصول منافع شخصی خود بوده و هست و جدای از مردم و خواسته هايشان گام بر ميدارند مشخص است. اينان از سلطنت طلب گرفته تا مجاهد ش خودشان را به کری ميزنند. مردم ايران 25 سال پيش خط بطلان بر حکومت سلطنتی کشيد و اينک هم هر حکومت مذهبی اعم از ولايت فقيه با عمامه و بی عمامه را نفی ميکنند و خواهان يک جمهوری مردم سالار ميباشند.در راستای شروع حرکتهای اعتراضی در داخل ايران، کار اصلی ما شناسائی و افشای ماهيت اصلی رهبران، جناحها و نيروهائی وابسته به امريکا است که برای ماندن و به قدرت رسيدن است تصميم به ارزان فروختن اين آب و خاک ديرينه را گرفته اند.طی روزههای گذشته شاهد شعله ور شدن جرقه های نوينی از جنبش دانشجوئی و مردمی ميهنمان بوديم. حرکت و جنبشی اعتراضی که تماما مستقل بوده و ريشه در جامعه ايران دارد. اين جنبش وابسته به هيچ قدرت و نيروی خارجی نيست. اما اگر به تبليغات کرکننده راديو و تلويزيونهای لوس آنجلس گوش فرا بدهی چنين وانمود ميشود که مردم ايران خواهان بازگشت سلطنت هستند و منتظر آن نشسته اند تا پسر شاه را با سلام و صلوات بر تخت پادشاهی بنشانند. در حقيقت اين يک توهين و تهمت اشَکار به مردم ايران و خواسته های بر حق آنان است. مردم ما اين همه خون نداده اند تا يک حکومت سلطنتی بعد از آنهمه جنايت، حمام خون، دزدی و غارت اموال مردم دوباره بر سر اين ملت مظلوم به حاکميت برسد. شاه پس از خروج از ايران پولها و سرمايه های زيادی را غارت نمود. سرنوشت آن پولها چه شده است؟ آقای رضا پهلوی چرا تا بحال در رابطه با جنايت پدر و پدربزرگت از جمله کشتار مردم، اعدام انقلابيون و روشنقکران و کودتای 28 مرداد موضع نگرفته و نمیگيريد. آيا تا بحال يکبار هم شده که اشاره ای به جنايات و خيانتهای اجدادت بکنی؟ شما چه پاسخی برای دريای خونی که برای راندن اجدات در ايران شد داريد؟
مردم ايران تنها و تنها خواهان ايجاد سيستم نوينی که به خواست و حقوق اين ملت احترام بگذارد ميباشند. جنبش کنونی دانشجويان با حمايت وسيع مردمی خواهان برگزاری يک انتخابات و رفراندم آزاد است و نيروهائی که از پيش رئيس و رؤسا را تعيين کردند به اين خواست مقدس مردم اهانت کردند و اين عملکرد گناهی نابخشودنی است، زيرا نيروئی که هنوز به حاکميت نرسيده و خواست اين مردم را ناديده ميگيرد آينده اش نيز مشخص است. جنبش دانشجوئی يک جنبش توده ای است نه يک جنبش امريکائی. اين فرياد رسای جوانانی است که همه چيزشان را در طبق اخلاص گذاشته اند و با اين صدای رسا به همه آنانی که فکر ميکنند اين جنبش وابسته به امريکا است پاسخ دندانشکنی ميدهند.لازمه تداوم واستمرار جنبش دانشجوئی در داخل، پشتيبانی و همياری و همکاری اپوزيسيون مردمی و غير وابسته در خارج از کشور را ميطلبد. اما اين حرکتها چه در داخل و چه در خارج از ايران بايستی در جوی بسيار آرام و بدور از هرگونه اعمال خشونت و خرابی و انهدام انجام بگيرد. برای اعلام پشتيبانی و همبستگی ملی در روز 18 تير روز قيام ملی مردم ايران بسيج شويم و ندای آزادی خواهانه اين ملت را به گوش جهانيان برسانيم. به اميد برپائی ايرانی آزاد، آباد، مستقل و دمکراتيک
محمدرضا اسکندری 29 خرداد 82