مرو ای گدای ميدان، ز پی ی گدائی گُل / که گُل بدون زحمت، ندهد کسی گدا را / تو مگر ولی ی توپی، وَ فقيه فوتبالی / که چنين به زير پايت، بنهاده ای حيا را / ره و رسم رهبری را، ز کدام علی گرفتی / که به اينهمه سماجت، بروی ره خطا را / تو نه اکبری، علی جان، نه چو رهبری، علی جان / چو کنف شدی رها کن، همه اين برو بيا را